وقتی این درمانگر خودمراقبتی را توصیه می‌کند، این خود ارضایی نیست


اخبار آها: وقتی این درمانگر خودمراقبتی را توصیه می کند، این خودارضایی نیست

آیشیا گرونبرگ به عنوان یک روان درمانگر و مشاور سلامتی با مشتریانی از نیویورک تا نیوزلند، خوشحال است که مراقبت از خود را توصیه می کند. اما انتظار نداشته باشید که در یک روز در آبگرم به پایان برسد.

گرونبرگ گفت: «من فکر می‌کنم «مراقبت از خود» یک اصطلاح واقعاً ضعیف است، به این معنا که تقریباً شبیه «حمام‌های حباب‌دار و مانیکور» شده است. او گفت که بسیار شدیدتر از این است، “و همیشه زیبا یا آسان یا سرگرم کننده نیست.”

برای گرونبرگ، مراقبت از خود به معنای آگاهی از احساسات و پرداختن صادقانه به آنهاست. “اگر مشتری به من بگوید، “احساس طرد شدن کردم” یا “احساس ناراحتی کردم”، من همیشه به دنبال معنای اصلی هستم.” او کار می کند تا ریشه این احساس را پیدا کند.

او گفت که با این نگاه، مراقبت از خود می تواند سنگین یا ناراحت کننده باشد، “اما برای یک فرد بودن لازم است.”

به گفته موسسه ملی سلامت روان، خودمراقبتی در اشکال مختلف آن بخش مهمی از سلامت کلی است. و گرونبرگ، که در پلایا دل کارمن در شبه جزیره یوکاتان مکزیک مستقر است، آنچه را که موعظه می کند، تمرین می کند. او توضیح داد که چگونه برای “کارشناسان می گویند”، یک مجموعه خبری انجمن قلب آمریکا، که در آن متخصصان درباره نحوه اعمال آنچه آموخته اند در زندگی خود بحث می کنند. (مکالمه ویرایش شد.)

مراقبت از خود از نظر شما چگونه است؟

این واقعاً یک مراقبه ذهن آگاهی است و با خود و با احساسات خود به روشی ملایم و عاشقانه همراه باشید. برای افراد مختلف در زمان های مختلف بسیار متفاوت به نظر می رسد.

این اصطلاح این روزها زیاد مطرح می شود.

همه جا هست. و چون معنای خود را از دست داده است، برای هر چیزی قابل استفاده است.

ایده انجام دادن مو، ناخن، این نوع کارها، راهی برای انجام کارها برای خودتان است، اما لزوماً با خودتان بودن نیست. خودمراقبتی اساساً در مورد است بودن، نه در حال انجام.

هنگامی که مراقبت از خود در مورد بودن باشد، اغلب بسیار ناراحت کننده است. اما وقتی با ناراحتی، گناه یا ناامیدی خود سر و کار دارید، این مراقبت از خود است.

مشکلاتی که در افراد و سازمان‌هایی که با آن‌ها کار می‌کنم می‌بینم، ناشی از اجتناب از خود و ترس ما از تسخیر شدن در عمق احساسات است. کار من این است که به آنها کمک کنم شهامت آن را داشته باشند که با هر چیزی که پیش می آید بنشینند و بگذارند بگذرد.

واقعاً احساس طیف کامل احساسات انسانی، مراقبت از خود است.

این به نظر بسیار بیشتر از نشستن روی مبل و خوردن بستنی است.

نمی‌خواهم بگویم این یک کار یا یک کار طاقت فرسا است، اما باید بتوانید تلاش کنید، متوجه شوید که چه زمانی شبیه خودتان نیستید، سپس خودتان را بررسی کنید تا ببینید چه خبر است.

برقراری رابطه ای با خود که هر روز آن را پرورش می دهید – مراقبت از خود همین است.

آیا زمان بر است؟

واقعاً زمان زیادی نمی برد. من از مشتریانم نمی خواهم که در جایی بنشینند و ساعت ها در مورد احساسشان مراقبه کنند. این واقعاً یک بررسی بسیار ساده است: «می‌دانی، متوجه می‌شوم که چیزی را احساس می‌کنم. فقط در این لحظه مکث می‌کنم، شاید چند نفس عمیق بکشم و از هر اتفاقی که می‌افتد استقبال کنم. من می توانم این را مدیریت کنم.”

بنابراین من حتی پنج دقیقه هم نمی خواهم. این یک چک این است.

در اینجا مثالی از تفاوت بین ایده رایج مراقبت از خود در مقابل حضور کامل در لحظه وجود دارد: من با یک دوست عزیز شام می خوردم. بیرون نشسته بودیم، هوای زیبا، پاسیو زیبا. اما در یک نقطه، یک ماشین پلیس شاید دو بلوک آنطرفتر ایستاد. و چراغ ها مزاحم شدند.

تصور اکثر مردم از خودمراقبتی این است که هر آنچه را که می خواهید در منو تهیه کنید. چند کوکتل بخور اما من می خواستم در کنار دوستم حضور داشته باشم و چون حواسم پرت شده بود نتوانستم این کار را انجام دهم.

مراقبت از خودم در آن لحظه این بود که او را در حین صحبت کردن مکث کنم و بپرسم: “آیا اشکالی ندارد میز را جابجا کنیم تا مجبور نباشم با این نور چشمک زن بزرگ روبرو شوم؟” و او گفت: “میدونی، این در واقع از پنجره پشت سرت منعکس میشه، پس حواس من رو هم پرت میکنه.”

ما هر دو درمانگر هستیم و برای حدود پنج دقیقه به همان اندازه ناراحت بودیم. اما ما سعی می‌کردیم به جای حضور با آن مقابله کنیم.

این یک راه حل سریع بود. فقط از گارسون خواستیم وسایلمان را جابجا کند. دو ثانیه طول کشید.

دیگر چگونه این نوع مراقبت از خود را تمرین می کنید؟

همونطور که گفتم زیاد نمیگیره وقتی دست هایم را می شوم، قطعا برای من یک مدیتیشن است. من وصل شده ام

گاهی اوقات، مطمئن می شوم که بلند می شوم و راه می روم. من حاضرم و با خودم چک می کنم.

این که مطمئن شوم از آنچه در حال وقوع است آگاه هستم، بهترین کاری است که می توانم برای مشتریانم انجام دهم. من یک آدم معمولی هستم. اینطور نیست که هر روز هیجان زده باشم و از روی ماه بپرم. اینکه بتوانم این را برای خودم بپذیرم راهی است که می توانم بهترین کارم را انجام دهم.

آیا همیشه توانسته اید از این طریق خودمراقبتی کنید؟

من همیشه این کار را نکردم. اما شروع به آموختن کردم که وقتی فقط چک این را نمی کنم، درست مثل هر رابطه دیگری، چیزهایی را از دست می دهم. یا کمی بی‌تفاوت می‌شوم، مثلاً «اوه، متوجه شدم که این موضوع مرا آزار می‌دهد، اما بعداً به آن خواهم پرداخت.»

اما همه چیز ممکن است انباشته شود. و من می‌توانستم به پایان روز برسم و کاملاً بیرون بیایم، در حالی که اگر زودتر متوقف می‌شدم، با خودم چک می‌کردم، چند نفس عمیق می‌کشیدم، می‌توانستم در طول روز به روش دیگری حرکت کنم. شاید لازم بود اذعان کنم که خوب نخوابیده ام یا شاید لازم باشد صبحانه بخورم.

آیا لحظه خاصی وجود داشت که متوجه شدید باید این نوع بازتاب خود را به بخشی منظم از زندگی خود تبدیل کنید؟

به طور خاص می توانم سال 2011 را به یاد بیاورم، زمانی که در حال اتمام مجوز مددکاری اجتماعی بالینی بودم. من هم برای اولین بار استاد بودم و به دانشجویان کارشناسی ارشد تدریس می کردم. مشتریانی را نیز در داخل خانه هایشان می دیدم. بنابراین من در وسط هوای 115 درجه در سراسر لاس وگاس رانندگی می کردم، به معنای واقعی کلمه پیاده رو را شکست می دادم و با بخش خدمات خانواده کار می کردم.

بعد از مدرسه با بچه ها کار می کردم. من با کودکان مبتلا به سرطان در بیمارستان ها کار کردم. من با نوجوانانی که تحت نظارت قضایی بودند کار می کردم.

و طاقت فرسا بود. احساس می‌کردم نمی‌توانم متوقف شوم، زیرا به پایان ساعت‌هایم نزدیک شده بودم. فکر کردم، “باید جلو بروم، باید جلو بروم، باید جلو بروم.” من خسته شده بودم. و واقعاً حمایت زیادی جز “تمامش کن” از سوی همسالان من وجود نداشت. و بنابراین جایی برای من وجود نداشت که بگویم این خیلی زیاد است.

من تمام کردم من فشار آوردم و من دیگر هرگز با بچه ها کار نکردم زیرا برای من خیلی زیاد بود.

قبلاً اعتماد به نفس نداشتم که بگویم: “من از نظر عاطفی در هم ریخته ام. نمی توانم با بچه ها کار کنم. این خیلی تحریک کننده است.” بعد از آن تجربه، می‌توانم بگویم: «من بچه‌ها را دوست دارم، اما با بچه‌ها کار نمی‌کنم، زیرا از نظر عاطفی با من می‌آید».

اگر کسی که این مطلب را می‌خواند بگوید، “من باید کار بهتری برای شناخت خودم و مراقبت از خودم انجام دهم”، آنها از کجا شروع می‌کنند؟

تنها کاری که از آن شخص می‌خواهم انجام دهد این است که شاید پنج دقیقه صبح به هر کاری که انجام می‌دهد اضافه کند. با آگاهی از اینکه کی هستید و کجا هستید بنشینید. یک جمله محبت آمیز اضافه کنید: “امروز سعی می کنم خودم را ببینم. امروز سعی می کنم با خودم دوست داشته باشم. امروز سعی خواهم کرد با خودم مهربان باشم. آگاه خواهم بود. من حاضرم تلاش کنم.” یک جمله، با نگرش، “اشکال ندارد من باشم. با این حال، امروز احساس می کنم، اجازه خواهم داد که باشد.”

از آنچه احساس می کنید آگاه باشید، آن را در کجای بدن خود احساس می کنید. و از آن جهت، جهتی که هر فرد باید برای خود در پیش بگیرد، روشن تر خواهد شد.

شفا زمانی می آید که بتوانیم بودن.

حق چاپ © 2023 HealthDay. تمامی حقوق محفوظ است.

نقل قول: وقتی این درمانگر خودمراقبتی را توصیه می‌کند، این خود ارضایی نیست (2023، 7 ژوئیه) بازیابی شده در 7 ژوئیه 2023 از https://medicalxpress.com/news/2023-07-therapist-self-care-self-indulgence.html

این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به غیر از هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوای مذکور فقط به هدف اطلاع رسانی ایجاد شده است.