پاسخ به بلایا و بهبودی باید شامل طرح حمایت از سلامت روان باشد


خسارت طوفان

اعتبار: دامنه عمومی Pixabay/CC0

بلایا وضعیت عادی فرد را مختل می کند، از جمله کارهای روزمره، فعالیت های روزمره زندگی، اشتغال، حمل و نقل، مسکن و روابط اجتماعی. بلایا می تواند آسیب جدی بر سلامت روان افراد و جوامع آنها به طور کلی داشته باشد. شکی وجود ندارد که دیدن خانه‌ها و زیرساخت‌های شهر به‌هم ریخته بلافاصله پس از یک فاجعه، ویرانگر خواهد بود. با این حال، یک سال تا 18 ماه پس از یک فاجعه، اوضاع واقعاً بد می شود. بلایا اتفاق نمی افتد و بعد نتیجه گیری می کنیم. آنها را “فاجعه” می نامند زیرا تأثیرات طولانی و طولانی بر زندگی مردم دارند.

اشمیت و کوهن در کتاب خود در مورد سلامت روانی ناشی از فاجعه به وضوح مشخص می کنند که چگونه طبیعت و فجایع ناشی از انسان می توانند منجر به افسردگی طولانی مدت، استرس حاد و اختلال استرس پس از سانحه شوند. پس از یک فاجعه، حدود 20 درصد از آسیب پذیرترین قربانیان در مدت دو ماه به اختلال استرس پس از سانحه مبتلا می شوند، اگر به درستی توسط ارائه دهندگان آگاه تروما ارزیابی و درمان نشوند. این ضربه به خودی خود از بین نمی رود. همچنین، مشخص شد که اضطراب و افسردگی بدتر شده و میزان خودکشی طی 20 ماه پس از طوفان افزایش یافته است. علاوه بر این، تقریباً 40 درصد از خانوارهایی که گزارش کردند به خدمات بهداشت روان نیاز دارند، عمدتاً به دلیل موانع هزینه، قادر به دریافت پشتیبانی نبودند.

واکنش و بازیابی بلایا

چند هفته اول پس از یک فاجعه می تواند زمان اوج احساسی برای یک جامعه باشد. این شامل مرحله ای است که مردم شاهد و انجام نجات هایی هستند که حس نوع دوستی را القا می کند. به دنبال آن مرحله‌ای است که در طی آن هجوم کمک‌ها، خوش‌بینی و پیوند را در یک جامعه تقویت می‌کند. سپس جوامع وارد فاز جدید می شوند، دوره ای از افت شدید احساسی. کارگران ریکاوری وسایل خود را جمع کرده اند و حرکت کرده اند و مردم احساس می کنند که رها شده اند. بسیاری از اعضای جامعه از نظر جسمی خسته می شوند و اختلالات مصرف مواد در این دوره ظاهر می شود و می تواند ماه ها یا حتی سال ها ادامه یابد. و رویدادهای محرک، مانند سالگرد فاجعه، می تواند باعث بروز مشکلاتی در سلامت روان شود.

با وجود افزایش مشکلات سلامت روان، دسترسی به خدمات حمایتی اغلب دشوار است. در برخی موارد، خدمات بهداشت روانی موجود ممکن است نتواند پاسخگوی تقاضا باشد، به ویژه پس از خشک شدن منابع بحران. بعلاوه، بهبود مستمر فاجعه با چالش هایی برای افرادی که نیاز به حمایت عاطفی دارند همراه است که دسترسی به خدمات را دشوار می کند. هزینه های درمان می تواند برای افراد در زمان های عادی بسیار گران باشد. این مانع می تواند در طول بازیابی فاجعه تشدید شود، زمانی که افراد ممکن است با اختلالاتی در کار مواجه شوند و سعی کنند پولی برای تعمیر آسیب یا حتی یافتن خانه جدید پیدا کنند.

مطالعه من به تازگی منتشر شده در مجله سلامت کالج آمریکایی نشان می‌دهد که برنامه‌های آمادگی اضطراری باید راه‌هایی برای گسترش خدمات سلامت روان در طول مرحله بهبودی کوتاه‌مدت و بلندمدت پیدا کنند. متأسفانه، کمبود مداوم متخصصان بهداشت روان، همراه با رویدادهای شدید آب و هوایی، چالش‌های بزرگی را برای افزایش حمایت مورد نیاز بازماندگان فاجعه ایجاد می‌کند. علاوه بر افزایش بودجه و ارائه‌دهندگان، تیم‌های پاسخ ممکن است نیاز به خلاقیت داشته باشند تا خدمات بهداشت روانی را در هر کجا و زمانی که بیشتر مورد نیاز است ارائه دهند.






https://www.youtube.com/watch?v=oIog7mg7OjY

زیر 2 دقیقه اعتبار ارائه پوستر مطالعه: عامر حمد عیسی ابوخلف

جنسیت و سلامت روان

مطالعه من تفاوت های بین زنان و مردان مبتلا به افسردگی و اضطراب را روشن می کند. مطالعات متعدد نشان می دهد که زنان به طور قابل توجهی بیشتر از مردان در معرض موقعیت های استرس زا هستند. تحقیقات در اوایل قرن بیست و یکم آسیب پذیرترین جمعیت ها را مشخص کرد. از آن زمان، به طور مرتب مشخص شده است که زنان تقریباً دو برابر مردان در معرض ابتلا به افسردگی هستند.

برخی از این به دلیل تغییرات هورمونی است، اما اینها به طور کامل باعث افسردگی بیشتر نمی شوند. سایر عوامل بیولوژیکی، صفات ارثی، و شرایط و تجربیات شخصی با خطر بیشتری از مسائل عاطفی، از جمله موقعیت و قدرت نابرابر، بار کاری بیش از حد، و آزار و اذیت جنسی مرتبط هستند. شرایط اضافی اغلب با این افسردگی رخ می دهد، مانند اختلالات خوردن و سوء مصرف مواد.

علاوه بر این، من تفاوت آماری معنی‌داری در سطوح افسردگی و اضطراب بر اساس جنسیت پیدا کردم که در آن مردان نمرات کمتری نسبت به زنان نشان دادند. به طور مشابه، من متوجه شدم که مردان در مقایسه با زنان 60 درصد شانس کمتری برای ایجاد اضطراب دارند. این واقعیت که افراد مورد بررسی از کشورها و فرهنگ های مختلف هستند، جالب توجه است. آمارهای اخیر تخمین می زند که 264 میلیون نفر به افسردگی مبتلا هستند که 10 درصد از کل بیماری های غیر کشنده در سراسر جهان را تشکیل می دهد. علاوه بر این، زنان و دختران به طور قابل توجهی بیشتر از مردان و پسران از افسردگی رنج می برند. این تفاوت جنسیتی نشان دهنده یک اختلاف سلامت قابل توجه است.

اگرچه عواملی ممکن است باعث برخی از تفاوت‌های جنسیتی شوند، نمی‌توان فرض کرد که مردان به همان اندازه که آمار نشان می‌دهد از افسردگی عاری هستند. بسیاری از پسران هنوز به این باور بزرگ شده اند که گریه کردن غیرقابل قبول است و قرار نیست مردان احساسات خود را نشان دهند. بنابراین، بسیاری از مردان ممکن است نگرانی های عاطفی را نادیده بگیرند یا نخواهند در مورد آنها با دیگران بحث کنند. برخی از مردان نیز ممکن است علائم افسردگی و اضطراب را در هنگام بروز تشخیص ندهند. علاوه بر این، انگ سلامت روان در سراسر جهان برای همه جنسیت ها گسترده است.

نتایج این تمایز تاسف بار است، به طوری که احتمال خودکشی مردان بیشتر از زنان است. صرف نظر از استراتژی مورد استفاده، ارائه حمایت های کوتاه مدت و بلندمدت از سلامت روان برای کمک به قربانیان فاجعه برای بازگشت به پاهای خود و بهبودی از تروما حیاتی است. از این گذشته، تغییرات آب و هوایی فقط یک نگرانی زیست محیطی نیست، بلکه یک مسئله سلامت روان نیز هست.

نتیجه

بزرگترین آسیب عاطفی یک فاجعه معمولاً بلافاصله پس از آن اتفاق نمی‌افتد، بلکه چندین ماه بعد اتفاق می‌افتد. متأسفانه، اغلب اوقات زمانی است که خدمات بهداشت روانی ممکن است در دسترس نباشد یا دسترسی به آنها دشوار باشد، و قربانیان جایی برای کمک گرفتن نداشته باشند.

در نتیجه، جوامع شاهد افزایش نرخ افسردگی، اضطراب و خودکشی هستند. بر این اساس، طرح‌های واکنش به بلایا باید خدمات سلامت روان کوتاه‌مدت و همچنین بلندمدت ارائه دهند. این می تواند در میان کمبود مداوم درمانگران چالش برانگیز باشد، اما یافتن راه های خلاقانه برای ارائه پشتیبانی می تواند به افراد کمک کند در زمانی که بیشتر به خدمات نیاز دارند دسترسی پیدا کنند.

این داستان بخشی از Science X Dialog است، جایی که محققان می توانند یافته های مقالات تحقیقاتی منتشر شده خود را گزارش کنند. برای اطلاعات در مورد ScienceX Dialog و نحوه مشارکت از این صفحه دیدن کنید.

اطلاعات بیشتر:
عامر حمد عیسی ابوخلف و همکاران، ارزیابی سلامت روان دانشجویان بین المللی در ایالات متحده در طول شیوع COVID-19: مورد دانشگاه فلوریدا، مجله سلامت کالج آمریکایی (2023). DOI: 10.1080/07448481.2023.2168547

عامر حمد عیسی ابوخلف یک دکترا است. نامزد و دستیار پژوهشی در موسسه فلوریدا برای مقاوم سازی محیط ساخته شده و یکی از اعضای آزمایشگاه تحقیقاتی بلایا، اعتماد و تغییرات اجتماعی. او درباره مدیریت ریسک و طراحی ایمنی با تمرکز بر مخاطرات طبیعی، محیط ساخته شده، مدیریت بحران و برنامه ریزی اضطراری تحقیق می کند. ابوخلف همچنین یک مهندس عمران و یک طراح سازه است و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از دانشگاه اشلند در اوهایو است. او عضو بخش برنامه‌ریزی کاهش خطر و بازیابی بلایا در انجمن برنامه‌ریزی آمریکا و کارشناس خبره موسسه مدیریت پروژه است. علاوه بر این، ابوخلف یک کارشناس طوفان ثبت شده در دانشگاه فلوریدا و دریافت کننده جایزه شایستگی برجسته دانشگاه فلوریدا برای سال 2021 است. او 23 مقاله منتشر شده با داوری در مجلات برتر در زمینه های مرتبط، از جمله مجله بین المللی کاهش خطر بلایا، پیشگیری و مدیریت بلایا، و خطرات طبیعی.

ارائه شده توسط ScienceX

نقل قول: پاسخ به بلایا و بازیابی باید شامل طرح حمایت از سلامت روان (2023، 9 مارس) باشد که در 9 مارس 2023 از https://medicalxpress.com/news/2023-03-disaster-response-recovery-mental-health.html بازیابی شده است.

این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به غیر از هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوای مذکور فقط به هدف اطلاع رسانی ایجاد شده است.